اختلالات روانیاختلالات شخصیت

اختلال شخصیت وابسته

اختلال شخصیت وابسته (dependent personality disorder) نوعی پیچیدگی روانی است که در بلند مدت شکل گرفته و برای تغییر آن باید ریشه آن را در آشفتگی‌های خانوادگی، روش تربیتی، ضربه های روحی در سنین مختلف، سیستم خانواده و… جستجو کرد. شخصیت وابسته در بخش‌های مختلف زندگی‌اش دچار مشکل شده و علت اصلی به وجود آمدن مشکلات‌اش را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهد. او از ناتوانی در تصمیم گیری، احساس بی ارزشی، ناسپاسی اطرافیان، ترس از دست دادن عزیزان، مورد سوءاستفاده واقع شدن و… رنج می‌برد. بنابراین به کمک رواندرمانی می‌توانید نشانه ها و علائم این اختلال را بشناسید و آن‌ها را برطرف نمایید.

اختلال شخصیت وابسته

همانطور که نام اختلال شخصیت وابسته (dpd) پیداست، فرد وابستگی جسمی، روانی، عاطفی و احساسی شدیدی به دیگران دارد. آن­‌ها نمی­‌توانند به تنهایی جهتی برای زندگی خود مشخص کنند و یا تصمیم بگیرند. حتی اداره زندگی برای‌شان به تنهایی دشوار و نشدنی می‌گردد.

اختلال شخصیت وابسته وابستگی‌‌اش به قدری زیاد است که گاهی حتی برای مدل لباس بپوشید، به دیگران نیاز دارد. پس شخصیت وابسته برای آنکه دیگران را در کنار خود نگه دارد، حاضر به انجام هر کاری هست و مدام در جهت خوشحال کردن و کسب توجه اطرافیان‌اش در تلاش می‌باشد و به همین سبب ممکن است به راحتی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.

شخصیت وابسته در تنهایی احساس ناخوشایندی داشته و پریشان­ است؛ اغلب روابط اجتماعی محدودی دارد، معمولاً هدف مهمی ندارند، به تصمیمات خود پایبند نیست و مدام دچار شک و تردید می‌شود.

علائم و نشانه های اختلال شخصیت وابسته

نیاز افراطی به مراقبت شدن و حضور دیگران که منجر به رفتارهای سلطه­‌پذیری، وابستگی، ترس از جدایی می­‌شود از معیارهای اصلی تشخیص اختلال شخصیت وابسته است.

  • ناتوانایی در تصمیم­‌گیری حتی برای مسائل روزمره زندگی بدون نظرخواهی از دیگران
  • مسئولیت‌های زندگی خود را نپذیرفته و اکثر ‌مسئولیت‌ها را بر دوش دیگران می‌اندازد.
  • احساس ناراحتی شدید و آشفتگی در تنهایی
  • عدم اطمینان به توانایی­‌های فردی خود، عدم برخورداری از اعتماد به نفس کافی و بی‌انگیزگی
  • ترس از جدایی و رها شدن به دلیل از دست دادن حمایت­‌هایشان
  • پس از اتمام یک رابطه به سرعت در پی برقراری رابطه­‌ای جدید هستند
  • اولویت قرار دادن نیازهای دیگران به نسبت نیازهای خود، اهمیت بیش از حد دادن به دیگران و عدم مخالفت با آن­‌ها به خاطر از دست ندادن توجه و حمایت­‌های‌شان
  • اغلب در شروع کارها مشکل دارند
  • تعاملات اجتماعی کمی دارند. اغلب تنها با افرادی که به آن‌ها وابسته‌اند ارتباط دارند. مرتب درگیر این اشتغال ذهنی هستند که مبادا این افراد نزدیک، وی را برای مراقبت از خودش تنها بگذارند.

علل پیدایش اختلال شخصیت وابسته

  • ژنتیک و عوامل زیستی
  • سابقه خانوادگی: در صورتی که یکی از اعضای خانواده فرد دچار این اختلال باشد، احتمال بروز آن بیشتر است. همینطور اگر در خانواده سابقه اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی، و سایر اختلالات شخصیتی وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به این اختلال بالا می­‌رود.
  • آسیب­‌های دوران کودکی: اگر فرد در دوران کودکی­‌اش مورد آزار و سوء استفاده قرار بگیرد یا اتفاقات تهدیدکننده‌ای را تجربه کند، ممکن است دچار این اختلال شود.
  • والدین: والدینی که رفتاری مستبدانه با فرزند خود دارند، به آن‌­ها بی توجهی می­‌کنند و یا از فرزند خود به شکلی افراطی مراقبت می‌­کنند، در بروز این اختلال موثرند. همینطور والدین نقش به سزایی در پیدایش دلبستگی ایمن در کودک خود دارند.

لازم به ذکر است که این اختلال معمولا در اوایل بزرگسالی و حدودا 18 سالگی آغاز می­‌شود. بر طبق مطالعات انجام شده شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان و در فرزندان آخر خانواده بیشتر است.

انواع dpd

  • شخصیت وابسته موافق و راضی: در مقایسه با سایر انواع سلطه پذیرترند و بی‌چون و چرا خواسته­‌های دیگران را می­‌پذیرند. از تعارض و مخالفت با دیگران اجتناب می­‌کنند. به صورت درونی خود را قبول ندارند اما می­‌خواهد همیشه از جانب اطرافیان مورد تایید قرار گیرند. آن­ها فداکار، مهربان، خوش‌­نیت، همیار و همدل‌اند. معمولا دچار بیماری­‌های بدنی، اضطراب و احساس گناه می‌­شوند.
  • شخصیت وابسته نابالغ: اکثر افراد معمولا در زمینه‌­های مختلفی دارای مهارت هستند و با تلاش و گذر زمان این توانایی­‌ها رشد می‌یابد.اما برخی در هیچ زمینه‌ای پیشرفت نکرده و یا به عبارت دیگردر همه زمینه­‌های کودکی باقی می­‌مانند. آن­‌ها بزرگسالانی­‌اند که به بازی علاقه بیشتری داشته و از ارتباط با کودکان و نوجوانان احساس رضایت بیشتری دارند.
  • شخصیت وابسته بی­‌ثمر: در ابراز وجود و استقلال بسیار ضعیف­‌اند و به نوعی فاقد انرژی زندگی هستند. خوشحالی و لذت در زندگی را عمیقا تجربه نمی­‌کنند. به تقدیر و شانس اعتقاد دارند. زندگی اینگونه افراد معمولا بدون تغییر باقی خواهد ماند، چون نه انگیزه­‌ای برای تغییر دارند، نه می­‌خواهند در زندگی عملکرد موثری داشته باشند.
  • شخصیت وابسته فارغ از خود: به صورت افراطی مطیع بوده و به عبارتی خود را در اطرافیان‌شان گم می­‌کنند. ارزش و اعتقادات خود را رها می­‌کنند و از ارزش­‌های دیگری پیروی کرده و مانند او رفتار می­‌کنند. یعنی فردیت برای‌شان معنی ندارد.
  • شخصیت وابسته ناآرام: بسیار نگران و آشفته­‌اند و با کوچک‌ترین جدایی دچار اضطراب و نگرانی می­‌شوند. اغلب خشمگین‌­اند و این خشم را نسبت به کسانی که نمی­‌توانند حمایت و مراقبت کافی را از آنان داشته باشند؛ نشان می­‌دهند.

رابطه با افراد دارای اختلال شخصیت وابسته

این افراد اغلب ظاهری گرم و صمیمی دارند، مطیع و فروتن به نظر می‌رسند، اما در واقع علت این رفتارها این است که اطرافیان‌شان آن­‌ها را ترک نکنند و اضطراب ناشی از احساس رها شدن را به حداقل برسانند. این گونه رفتارهای چسبنده پس از مدتی ممکن است احساس خفگی و ناراحتی، در کسانی که در ارتباط نزدیک با مبتلایان این اختلال هستند به وجود آورد.

همسر فرد وابسته نمی‌تواند فضای کافی برای خود و استقلال خود داشته باشد؛ زیرا مبتلایان این اختلال از بلوغ عاطفی کافی برخوردار نیستند. مبتلایان مسئولیت زیادی را در زندگی بر عهده نگرفته و بار سنگین بر دوش اطرافیان و به خصوص همسر خود می‌اندازند. اگر از آن­‌ها بخواهید کارهای خود را بدون کمک و نظر دیگران انجام دهد و حد و مرز برای‌شان تعیین کنید، احساس ناامنی بیشتری خواهند کرد؛ و حتی ممکن است واکنش­‌های قهرآمیز یا برانگیزاننده ترحم نشان دهد.

کمک به اختلال شخصیت وابسته

  • کمک به تغییر نگرش و اطلاع از خطاهای شناختی: ابتدا باید سعی کنیم، او را از افکار شناختی که به وی احساس ناتوانی می‌دهد، آگاه کنیم. اختلال شخصیت وابسته به علت افکار بی کفایتی و این تفکر که “اگر کاری را شروع کنم، از پس آن بر نمی آیم و شکست می­خورم”؛ هیچ کاری را شروع نمی­‌کند. پس باید با آگاهی دادن و کمک به فرد برای تعیین اهداف شخصی نه اهدافی که سبب جلب توجه و حمایت دیگران می­‌شود، روند وی را تغییر دهیم. همینطور گاهی با راهنمایی­‌هایی برای کسب موفقیت­‌هایی هرچند کوچک سبب افزایش اعتماد به نفس او بشویم.
  • مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته به علت ترس از دست دادن حمایت دیگران نمی‌تواند خواسته‌های خود را بیان کنند و به خواسته های دیگران نه بگوید. همین مسئله می‌تواند سبب سوء استفاده دیگران شود، در نتیجه باید به فرد کمک کرد مهارت نه گفتن را یاد بگیرد. همینطور باید به وی کمک کرد، سعی کند احساسات و هیجانات خود را به شیوه صحیح بروز دهد.
  • شخصیت وابسته خود را ناتوان در تصمیم گیری می‌بیند. پس کمک کنید تا مهارت‌های حل مسئله را یاد بگیرد.
  • اما مهم‌ترین اقدام و کمک در برخورد با این افراد این است که آن‌ها را به یک متخصص معرفی کنیم تا بتوانند از تشخیص مناسب و تکنیک‌های درمانی مناسب بهره گیرند.
  • برای ادامه ارتباط با اختلال شخصیت وابسته و حفظ تعادل و هدایت رابطه، نیاز به راهنمایی متخصص است.

آیا درمانی دارد؟

روند بهبودی مبتلا به اختلال شخصیت وابسته معمولاً طولانی است. در این نوع بیماران معمولا روان­درمانی به عنوان درمان اصلی در نظر گرفته می­‌شود. تکنیک‌های شناختی رفتاری که بر بینش بیمار، تفکر و الگوهای شناختی نادرست متمرکز است، موثرترین روش درمانی هستند. نکته مهم در درمان این بیماران، که درمانگر باید حتما در نظر داشته باشد این است که درمانجو نباید بیش از حد به درمانگر وابسته شود و درمان باید به سمت افزایش اعتماد به نفس و توانایی تصمیم گیری به صورت مستقل بیانجامد.

خانواده درمانی برای تعدیل و بازسازی روابط اعضای خانواده بسیار اهمیت دارد.

به دلیل طولانی بودن روند درمان و همینطور علائمی مانند اضطراب و افسردگی که در اکثر مبتلایان این اختلال دیده می­‌شود؛ می­‌توان از داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی نیز بهره برد.

شروع درمان برای این افراد امری بسیار ضروری است، چرا که آن‌ها بیشتر در معرض سایر اختلالات مانند اختلال اضطراب، افسردگی، فوبیا و … قرار دارند. شیوه و روند درمان باید توسط یک فرد متخصص پیش گرفته شود؛ در غیر این صورت ممکن است اختلال شخصیت وابسته نه تنها درمان نشود، بلکه نتیجه عکس بگیرد.

برای دریافت مشاوره در زمینه اختلال شخصیت وابسته می‌توانید در ساعت از روز برای مشاوره تلفنی از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی آواژه تماس حاصل نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
دریافت مشاوره